loading...
اخبار ایران و جهان
seyyedali بازدید : 27 جمعه 22 آبان 1394 نظرات (0)

کارول کورت، یک زن خانه‎دار است که با همسرش ریچارد در بولتون زندگی می‌کند. دختر آنها، لوسی، به ناگهان دچار مشکل کلیوی شده و در بیمارستان بستری می‌شود. مادرش می‌گوید: «لوسی همیشه می‌گفت من و تو خیلی خاص هستیم. و من همیشه لبخند می‌زدم و او را می‌دیدم که با موهای بلوند، چشمان درشت و گونه‌های درخشانش سرشار از زندگی است.»
لوسی همیشه یک دختر پر انرژی بود. او با من، پدرش ریچارد و خواهر ۳۲ ساله‌اش آنا رابطه بسیار خوبی دارد. زندگی او مطابق معمول به خوبی و خوشی در جریان بود تا آنکه شش سال پیش به ناگهان دچار مشکل شد. او همیشه خوش اندام بود. اما به تدریج پاهایش متورم شدند و او را از فرم انداختند. پس از آن سردردها شروع شد. او را نزد پزشک بردیم تا تحت آزمایش قرار بگیرد. سپس به باربادوس رفتیم تا تعطیلات خانوادگی‌مان را در آنجا بگذرانیم.


اما در این حین حال لوسی بدتر شد. تا حدی که فشار خونش به ۲۲۰ روی ۱۴۶ رسید. ناچارا او را به بیمارستان رساندیم. چهار روز در بیمارستان بستری شد. پزشکان احتمال دادند که مشکل کلیوی دارد، اما گفتند که به آزمایشات بیشتری نیاز دارند.
وقتی آزمایشات لازم در انگلستان به انجام رسیدند، مشخص شد که نارسایی کلیوی دارد. متخصص بیماری‌های کلیوی در بیمارستان سالفورد معتقد بود که لوسی به کمک دارو درمان خواهد شد. در غیر این صورت، باید دیالیز شود و یا در بدترین حالت تحت عمل پیوند کلیه قرار بگیرد.


وقتی فکرهایم را کردم گفتم که می‌خواهم کلیه‌ام را به لوسی اهدا کنم. آنا هم شرایط اهدا را داشت، اما مصمم بودم که خودم این کار را انجام دهم. به عنوان مادر لوسی، احساس می‌کنم که تصمیمم بدون شک درست بوده است. شاید در آینده از کلیه آنا برای کمک به لوسی استفاده شود.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 87
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 52
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 71
  • بازدید ماه : 244
  • بازدید سال : 544
  • بازدید کلی : 12,094